در لایو اینستاگرامی محمدرضا ترابیان و کاوه روحانی درباره موضوع هدف گذاری صحبت شده بود. خلاصهای از نکات این لایو را در ادامه با هم بررسی میکنیم.
وقتی هدف مشخص باشد، وقتی بدانی جایی که میخوای برسی کجاست هرگز به این فکر نمیکنید اگر نشود چه اتفاقی میافتد؟ اگر ببازم چی؟
میدانیم که تو این کار باخت وجود ندارد.در واقع هدف درست هدفی است که شما درباره اون درست فکر کردی و جمع بندی کردی.
زندگی ما از این تصمیمها شکل گرفته و این تصمیم ها گاهی میتواند باعث ضرر مالی، جانی و حتی زمانی بشود.
باید از خودمان بپرسیم میخواهم به کجا برسم؟ یا دقیقا چی میخواهم؟
آدم های موفق درباره اهدافشان خیلی فکر میکنند و بعد تصمیم میگیرند.
اگر در خودمان یا اطرافیانمان نگاه کنیم خواهیم دید که درصد کمی از افراد برای زندگی ، کار و … اهداف مشخص و روشنی دارند خیلی از افراد نمی دانند دقیقا خواستههایشان چیست و برای چه چیزی تلاش می کنند.
یکی از ویژگی های مشترک و تمام انسان های موفق داشتن هدف مشخص است.
هدف گذاری یعنی ترسیم آینده، یعنی شما مشخص کنید که دقیقا از زندگی چه چیزی می خواهید ؟
هدف گذاری در کوچینگ یعنی شما فکر می کنید و قبل اتفاق افتادن آینده بتوانید آن را در ذهن خود بسازید
ارزش های خود را مشخص کنید.
قبل از شروع هرکار موقتی، اول باید خودتان را خوب بشناسید از تمام ویژگی های خود آگاه باشید و بدانید علایق، استعداد ها ، تیپ شخصیتی و سلیقه ای چیست ؟
برای این کار حتی از تستهای شخصیت شناسی نیز می توانید استفاده کنید.
بعد از آن باید از خودتان بپرسید این کار چقدر برای شما ارزش دارد؟
چقدر این کار برایتان مهم است ؟
چقدر از وقت خود را صرف این کار میکنید ؟
تعیین چشم انداز
داشتن چشم انداز صحیح در کار آنچنان انگیزه و انرژی به شما می دهد که میتوانید به سمت هدفتان قدم بردارید.
منظور از چشم انداز همه مواردی است که شما در زندگی خود به عنوان مولفه های مهمی در آینده از آنان یاد میکنید و برای رسیدن به آن برنامه ریزی می کنید.
علاوه بر داشتن چشم انداز به آن ها کمک می کند تا در بين خواسته های خود دچار سردرگمی نشویم.
اهداف بلند مدت و کوتاه مدت
اینکه شما بتوانید اهداف بلند مدت و کوتاه مدت خود را تشخیص دهید و از هم تفکیک کنید رسیدن به موفقیت را برایتان آسان تر میکند.
اهداف بلند مدت اهداف استراتژیک هستند یعنی اینکه در یک سازمان و یک نهاد جهت گیری کلی آن سازمان را مشخص میکنند اما اهداف کوتاه مدت اهدافی هستند که از تاثیر گذاری کمتری برخوردارند به زبان ساده تر اهدافی هستند که که ما قصد داریم در آینده نزدیک تری به آن برسیم.
سازمان هایی داریم که هدف مشخصی ندارند، سالهاست که یکسری خدمات یکسان را تولید میکنند و هدف گذاری برای رسیدن به جایگاه جدید یا ارتقا کیفیت ندارند.
این داستان ادمهایی است که شاید خیلی در اطراف خودمان ببینیم.
به علت اینکه عموم آدم ها مشکلاتی مثل مشکل برنامه ریزی و عدم شناخت آینده، نداشتن تمرکز لازم برای شناسایی و تشخیص هدف دارند.
این افراد هیچوقت از خودشون نمیپرسند که توانایی های من چیست؟ الان کجا ایستادم؟ استعداد من کجاست؟
به چه چیز هایی باور دارم که باید بهشون برسم؟
تعيين هدف و هدف گذاری به تنهایی کافی نیست ما باید بتوانیم راجع به اهداف خودمان بنویسیم.
هرچیزی که به ذهنمان میآید رو روی کاغذ بیاریم و بعد بتوانیم راجع به آن حرف بزنیم.
بتوانیم در حضور افراد زیادی سخنرانی کنیم و از چشم اندازهایمان بگوییم.
الویت بندی
باید بتوانیم چیزهایی که به ذهنمان میرسد را بنویسیم تا آنها را الویت بندی کنیم.
باید بتوانیم ایده های خود را از نظر احساس، توانایی، علاقه،امکانات، تيپ شخصیتی و غیره الویت بندی کنیم.
بیزینس كوچ به شما کمک میکند تا ایده های خود را اولویت بندی کنید.
الویت بندی کردن ایده ها به شما این امکان را می دهد تا کار ها را با توجه به اهمیتی که دارند انجام دهید و تایم مشخصی برای هرکار تعیین کنید.
همچنین اگر کسب و کاری ندارید الویت بندی ایده ها به شما کمک می کند تا با توجه به علاقه، استعداد ، ارزش ها و باور هایتان کارهایی که می خواهید دسته بندی کنید به آنان امتیاز دهید و به دنبال بهترین گزینه بروید از این طریق حتی شما می توانید در کنار ایده های قبلی به ایده های جدید تری می رسید که شاید بیشتر به آنان علاقه مند هستند
هدف باید باور پذیر باشد
اهداف و خواستههای ما باید در یک سو قرار داشته باشند.
هدف چیزی است که بر اساس شرایط، علاقه و موفقیتهای شما برای شما بهترین گزینه است.
قرار نیست که هدف شما دور از تواناییها و شرایط شما باشد هدف چیزی است که بتوانی به آن دست پیدا کنی نه اینکه خیلی دور از ذهن و باور باشد.
بعد از تعیین هدف و مشخص شدن جایگاهی که باید به آن برسیم باید هدف خود را باور کنیم.
برخی افراد بارها و بارها هدف خود را تعیین میکنند اما بر اساس یک سری شرایط و اتفاقات نسبت به هدف خود دچار شک میشوند.
گاهی اوقات هم ممکن است مسیر ما تغییر کند و ما فکر نمیکنیم که نتیجه این کار برای ما چیست؟
پس باید هدف خودمان رو باور داشته باشیم و بدانیم برای چی باید به این هدف برسیم. از یک دید مستقل به هدف خود نگاه کنیم چون همیشه مشکلات و سختی وجود دارد و با آگاهی هدف خود را پیش ببریم.
این آگاهی به ما کمک میکند تا اگر چالشی ایجاد شد تحمل کنم، آن را بپذیرم و برای آن راهحل پیدا کنم.
مدل گرو
در کوچینگ یکی از مدلهای پرکاربرد مدل گرو است که بر اساس goal یا هدف چیده شده است.
این مدل بیشتر در حوزههای کوچینگ مدیران، کوچینگ رهبری، کوچینگ کسب و کار و لایف استایل کاربرد دارد.
فرایندهای مدل گرو شامل :
- هدف
- واقعیت
- گزینه
- راه پیش رو
پس اول باید هدف را ترسیم کنیم و مشخص کنیم قرار است به کجا برسیم، شرایط را بسنجیم و ببینیم چه آپشنهایی برای ما وجود دارد یا چه آیتمهایی است که میتوانیم از بین آنها انتخاب کنیم و در آخر نسبت به آن کار اقدام کنیم.
کوچینگ
کوچینگ یکی از آیتمهایی است که شما را به اهدافتان نزدیکتر میکند.
اگر فردی هدف خودش رو به به درستی انتخاب نکند یا فرد نسبت به خودش آگاهی کافی نداشته باشد و شرایط را برای خودش سبک سنگین نکرده باشد دچار سردرگمی و نهایت شکست میشود.
افرادی بودند که در جلسات کوچینگ راجع به موضوعاتی صحبت میکردند که هیچ اطمینانی به اون موضوعات نداشتند.
پس قرار گرفتن یک کوچ در کنار افراد باعث میشود افرادی که هدف مشخصی ندارند بتوانند هدف درست و مشخصی برای خود تعیین کنند.
داشتن یک کوچ باعث میشود تا افراد بهتر تشخیص دهند که چه چیزی برای آنها بهتر است و یا در چه چیزی بهتر میتوانند نتیجه بگیرند.
رسالت
مرحله فراتر از هدف رسالت است یعنی انسان بداند برای که چیزی به دنیا آمده است، نقش خود را بداند و بداند دقیقا کجاست و برای چه کاری آفریده شده است.
رسالت یعنی چیزی که میخواهیم باشیم و به آن برسیم.
شکل گیری رسالت فرد با در نظر گرفتن نقشهای فردی شکل میگیرد و براساس ارزشها و اصولی است که خود افراد تعیین میکنند.
در این مرحله برای تعیین هدف فرد باید بتواند 5 چرای مهم از خود بپرسد مثل :
- چرا میخوام به این هدف برسم؟
- چرا باید اهداف دیگرم را کنار بگذارم و برای این هدف وقت بذارم؟
- چرا باید این هدف را انتخاب کنم؟
- چرا به این هدف علاقه دارم؟
- چرا باید برای این هدف تلاش کنم؟.